درعین حال مانبایدفراموش کنیم که,وقتی به کسی که,در مشکلی گیرکرده است پندواندرزی میدهیم ,دردی دردرون اوست وزخاطر نبریم,که,اکنون,اونیازبه دلجوئی ویاری داردوآن اندوه ورنجی راکه درسینه داردوباعث دلگرفتگی واندوه دل,او شده است واینراکه اوهم اکنون سینه ای وقلبی روح وذهنی درآزاروغم است که نیازبدلجوئی ویاری دارد,نه نکوهش وسرزنش ومتلک وکنایه,ویاحتی شاید استفاده,وشاید حتی سواستفاده,ازموقعیت فعلی او,دراین بهترین زمان,که,ازنظرمافقط بهترین زمان است نه,از طرف او,که بگوئیم,الان وقت آن است که بایدباویادبدهم که دیدی سرت خوردبه سنگ من بهت پیشتر,که,گفته بودم چرا برای اوهم اکنون بدترین زمان برای شنیدت عیب وگرفتن ایراداز اوست واو نیازمندیاری ست نه اینگونه سخنهای نابجای دردناک که براندوه,فزوده وغم بسیار میکند تاجائی که شخص به خلوت رفته باخودبگویدبهتر که هیچکس نداندچه دردل من میگذردتاخودم فکری بحال خودم بکنم,تااینکه کسی یابمن خشم گیردیاسرزنشم کندیامراازخودبا زبان خود بااینهمه ایرادگیری ازمن ارخویش براندوهم برغم بیافزاید .مانمیخواهیم دیگران,رااز خوددورکنیماگر واقعابادل قصدداریم,که,اوراکمک کنیم بادل نیزمی بایس
نظرات
ارسال یک نظر